معرفی شهر مشهد - بخش اول

در دوران حکومت‌های ایرانی تا عصر صفویه

در ابتدای سده چهارم ه‍. ق، عصر شکوفایی فرهنگ ایرانی — که با روی‌کارآمدن نصر بن احمد سامانی (300ه‍.ق) رونقی یافته‌بود — در سرزمین توس نیز به بار نشست.[32]

مشهد نیز همچون تمامی شهرهای بزرگ‌تر ایران بارها شاهد افزایش جنگ و وحشت درون دیوارهای خود بود. سبکتگین، مؤسس سلسله? غزنویان، در زمان فتح توس آرامگاه علی بن موسی الرضا را ویران کرد. اما، بعداً پسرش، سلطان محمود، آن را بازسازی نمود. در سال 428ه‍.ق طی دوران حکومت سلطان مسعود غزنوی، حاکم بعدی خراسان به‌منظور حفاظت از آرامگاه علی بن موسی الرضا استحکامات دفاعی را بنا کرد. در سال 515ه‍.ق دیواری در اطراف شهر ساخته شد که تاحدودی امکان حفاظت در برابر حملات را نیز فراهم می‌ساخت. در سال 556ه‍.ق ترک‌های غز موفق به گرفتن منطقه شدند، ولی از تاراج و غارت ناحیه? مقدس چشم‌پوشی کردند.[11]

در زمان سلجوقیان، توس درعین‌حال که از رونق درونی برخوردار بود، با بی‌مهری سلاطین روبه‌رو شد؛ ولی در این ایام خواجه نظام‌الملک وزیر شهیر آلب ارسلان و ملکشاه سلجوقی در زمان وزارت 30ساله‌اش توجهی به توس داشت و حتی مسجدی هم در تابران ساخت.[33] در ابتدای سده ششم ه‍.ق گویا تابران مدتی دچار قحطی و بلا بوده، این مطلب از نامه امام محمد غزالی به سلطان سنجر بر می‌آید؛[34] اما تابران در رهگذر زمان همچنان یکی از شهرهای مهم محسوب می‌شد. چنان‌که انوری شاعر معروف دربار سنجری در مدرسه منصوریه? تابران تحصیل می‌کرد و باغ و مدرسه آن را ستایش کرده است.[35]

ازجمله اماکنی که در عهد سلطان سنجر سلجوقی، به اصرار منابع شیعی متأخر، مانند مطلع‌الشمس و منتخب‌التواریخ، مورد توجه وی قرار داشت، مشهد بود؛ زیرا توس به‌واسطه? وجود حرم علی بن موسی الرضا، از قطب‌های تشیع در خراسان به‌شمار می‌آمد و بنابه اعتراف منابع شیعی آن دوره، مرکزی دینی برای شیعیان و مورد علاقه? ایشان بود و بنابه موقعیت جغرافیایی که بر سر راه‌های تجاری داشت، از مراکز اقتصادی، نیز محسوب می‌شد؛ و به‌این‌ترتیب، اهمیت سیاسی نیز یافته‌بود.[36] در سده ششم ه‍.ق نخستین گنبد حرم بر فراز قبه? موجود، به‌فرمان سلطان سنجر سلجوقی و به‌کوشش وزیر وی، شرف‌الدین قمی ضمن تعمیر حرم ساخته شد که جنس آن گنبد از کاشی بود. این قبه (گنبد آغازین) همان است که امروزه از داخل حرم دیده می‌شود و سطح مقعر و مقرنسهای آینه‌کاری شده? آن پیداست.[37]

در خلال سده‌های چهارم تا ششم ه‍. ق، در عصر شکوفایی فرهنگ ایرانی–اسلامی، دانشمندان و رجال برجسته‌ای از آن برخاسته؛ و در دیگر نواحی، و به‌طور عمده در شهرهایی که بیشتر کانون توجه بود، شکوفا شدند. خواجه نظام‌الملک (408تا 485ه‍.ق)، امام محمد غزالی (450تا 505ه‍.ق)، احمد غزالی (454تا 520ه‍.ق)، ابوالقاسم فردوسی (329تا 411ه‍.ق)، اسدی توسی (متوفی 465ه‍.ق) و شیخ توسی (385تا 460ه‍.ق) از آن دسته‌اند.[33]

توس در سال 791ه‍.ق ضربه? مهلکی را از جانب میران‌شاه، پسر تیمور، دریافت کرد. زمانی که نجیب‌زاده? مغولیِ حاکم بر منطقه دست به شورش زده و تلاش کرد خود را مستقل سازد، تیمورلنگ پسر خود میران‌شاه را برای مقابله با وی عازم منطقه کرد. توس پس از محاصره‌ای چندین ماهه مورد یورش قرار گرفت، به‌غارت و یغما برده شده و تلی از خاک از آن بر جای ماند؛ ده‌هزار نفر از ساکنان توس در این یورش قتل‌عام شدند. کسانی که از این کشتار همگانی جان سالم به‌در بردند در پناهگاه حرم امام رضا سکنی گزیدند. از این پس توس متروکه شد و مشهد جایگاه این شهر به عنوان پایتخت را از آن خود ساخت.[11] بعد از آن، علی‌رغم تلاشی که شاهرخ و شیبک خان ازبک در 915ه‍.ق برای ساخت مجدد شهر انجام دادند،[38] روی آبادانی به خود ندید و به‌تدریج روستاهای کوچکی جایگزین آن همه آوازه و رونق شد.[11]

از این زمان به بعد دیگر عصر حیات تابران به‌سر آمده‌بود و روی توجه تاریخ به‌سوی شهری قرار گرفت که قرن‌ها با نام نوغان و از این زمان به‌بعد با نام مشهد در کنار تابران قرار داشت و جای این شهر را گرفت.[11] در روزگار دوران تیموری در سده نهم ه‍. ق، به‌دنبال کوشش‌های شاهرخ تیموری در آبادانی مشهد، به‌همت همسر وی گوهرشادآغا، نخستین مسجد جامع شهر مشهد (مسجد گوهرشاد) با نام وی در سمت قبله? حرم رضوی که — صحن جنوبی را تشکیل می‌دهد — به‌اتمام رسید.[39]